وقتی قلبهایمانکوچکتر از غصههایمانمی شود
وقتی نمی توانیماشکهایمانرا پشتپلکهایمانمخفی کنیم
و بغضهایمانپشتسر هممی شکند
وقتی احساسمی کنیم
بدبختی ها بیشتر از سهمماناست
و رنجها بیشتر از صبرمان؛
وقتی امیدها تهمی کشد
و انتظارها بهسر نمی رسد
وقتی طاقتمانتماممی شود
و تحملمانهیچ ...
آنوقتاستکهمطمئنیمبهتو احتیاجداریم
و مطمئنیمکهتو
فقطتویی کهکمکمانمی کنی ...
آنوقتاستکهتو را صدا می کنیم
و تو را می خوانیم
آنوقتاستکهتو را آهمی کشیم
تو را گریهمی کنیم
و تو را نفسمی کشیم
وقتی تو جوابمی دهی،
دانهدانهاشکهایمانرا پاکمی کنی
و یکی یکی غصهها را از دلمانبرمی داری
گرهتکتکبغضهایمانرا باز می کنی
و دلشکستهمانرا بند می زنی
سنگینی ها را برمی داری
و جایشسبکی می گذاری و راحتی؛
بیشتر از تلاشمانخوشبختی می دهی
و بیشتر از حجم لبهایمان، لبخند
خوابهایمانرا تعبیر می کنی
و دعاهایمانرا مستجاب
آرزوهایمانرا برآورده می کنی؛
قهرها را آشتی می دهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرینمی کنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید می شود
و سیاهیها سفید سفید ...

خداوندا !
{-35-}
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/01/05 - 00:52